شعر کوتاه
زندگی رویا نیست
زندگی زیبایی ست
می توان،
بر درختی تهی از بار زدن پیوندی
می توان در دل این مزرعه خشک و تهی بذری ریخت
می توان
از میان فاصله ها را برداشت
دل من با دل تو
هر دو بیزار از این فاصله هاست...
مردی نزد روانپزشک رفت و از غم بزرگی که در دل داشت برای دكتر تعریف كرد، دکتر گفت به فلان سیرک برو . آنجا دلقکی هست ، اینقدر می خنداندت تا غمت یادت برود
مرد لبخند تلخی زد و گفت من همان دلقکم
:: موضوعات مرتبط:
شعر ,
,
:: بازدید از این مطلب : 768
|
امتیاز مطلب : 15
|
تعداد امتیازدهندگان : 5
|
مجموع امتیاز : 5